کد مطلب:50432 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:273

کتابی شگفت











بدین ترتیب كتابی ظهور یافت كه جلوه ای است از جلوه های وجود علی (ع) نسخه یگانه ی هستی و مظهر همه ی كمالات الهی. نهج البلاغه كتابی است كه در آن والاترین اندیشه ها و معرفتها و نیكوترین سیرتها و سلوكها جلوه یافته و انسانها را راه نموده و هدایت كرده است.

بر كسی پوشیده نیست كه امیرمومنان (ع) پیشوای فصیحان و سرور بلیغ سخن گویان است و اینكه سخن او والاترین سخن پس از كلام خداوند و پیامبر اكرم است،[1] چنانكه درباره ی سخن آن حضرت گفته اند: «پایین تر از سخن خداوند و بالاتر از گفتار همه ی مخلوقات است.»[2] .

علامه سبط ابن جوزی، در گذشته به سال 654 هجری، درباره ی كلام امیرمومنان (ع) و شگفتی آفرینی آن می نویسد:

«علی (ع) به بیانی سخن گفته كه سرشار از عصمت است. او با میزان حكمت سخن رانده، سخنی كه خداوند بر آن مهابت و شكوه افكنده است. این كلمات به گوش هر كس رسد، او را به شگفتی و حیرت وامی دارد. خداوند در سخن گفتن بدو نعمتی ارزانی داشته كه توانسته است حلاوت و ملاحت را یكجا گرد آورد و سحر بیان و زیبایی فصاحت را با هم درآمیزد. نه می توان از آن كلمه ای اسقاط نمود و نه با حجت و دلیلی با آن مسابقت داد.

[صفحه 22]

سخنگویان را به عجز و ناتوانی كشانده و گوی سبقت از همگان ربوده است. كلمات او الفاظی است كه نورانیت نبوت بر آن تابیده و آنچه از وی صادر شده عقلها و فهمها را متحیر و شگفت زده ساخته است.»[3] .

نهج البلاغه از وجوه گوناگون كتابی شگفت است: الفاظ، جملات، بافت سخن، هندسه ی بیان، موسیقی كلام، قوت و استحكام، لطافت و سحر آن، معانی و معارف والا، تاثیر گذاری بر دلها و نفوذ در جانها و محدود نبودن به یك زمینه ی خاص. استاد شهید، مرتضی مطهری در این باره می نویسد:

«از امتیازات برجسته ی سخنان امیرالمومنین كه به نام نهج البلاغه امروز در دست ما است، این است كه محدود به زمینه ای خاص نیست. علی (ع) به تعبیر خودش تنها در یك میدان اسب نتاخته است، در میدانهای گوناگون كه احیانا بعضی با بعضی متضاد است تكاور بیان را به جولان درآورده است. نهج البلاغه شاهكار است، اما نه تنها در یك زمینه، مثلا: موعظه، یا حماسه، یا فرضا عشق و غزل، یا مدح و هجا و غیره، بلكه در زمینه های گوناگون.

اینكه سخن شاهكار باشد ولی در یك زمینه، البته زیاد نیست و انگشت شمار است ، ولی به هر حال هست. اینكه در زمینه های گوناگون باشد ولی در حد معمولی نه شاهكار، فراوان است، ولی اینكه سخنی شاهكار باشد و در عین حال محدود به زمینه ای خاص نباشد، از مختصات نهج البلاغه است. بگذریم از قرآن كریم كه داستانی دیگر است، كدام شاهكار را می توان پیدا كرد كه به اندازه ی نهج البلاغه متنوع باشد؟

سخن نماینده ی روح است. سخن هر كس به همان دنیایی تعلق دارد كه روح گوینده اش به آنجا تعلق دارد. طبعا سخنی كه به چندین دنیا تعلق دارد نشانه ی روحیه ای است كه در انحصار یك دنیای بخصوص نیست. و چون روح علی (ع) محدود به دنیایی خاص نیست، در همه ی دنیاها و جهانها حضور دارد و به اصطلاح عرفا انسان كامل و كون جامع و جامع همه ی حضرات و دارنده ی همه ی مراتب است، سخنش نیز به دنیایی خاص محدود نیست. از امتیازات سخن علی این است كه به اصطلاح شایع عصر ما چند بعدی است، نه یك بعدی.

خاصیت همه جانبه بودن سخن علی و روح علی مطلبی نیست كه تازه كشف شده باشد، مطلبی است كه حداقل از هزار سال پیش اعجابها را برمی انگیخته است. سید رضی كه به هزار سال پیش تعلق دارد، متوجه این نكته و شیفته ی آن است، می گوید:

از عجایب علی (ع) كه منحصر به خود اوست و احدی با او در این جهت شریك

[صفحه 23]

نیست، این است كه وقتی انسان در آنگونه سخنانش كه در زهد و موعظه و تنبه است تامل می كند و موقتا از یاد می برد كه گوینده ی این سخن، خود، شخصیت اجتماعی عظیمی داشته و فرمانش همه جا نافذ و مالك الرقاب عصر خویش بوده است ، شك نمی كند كه این سخن از آن كسی است كه جز زهد و كناره گیری چیزی را نمی شناسد و كاری جز عبادت و ذكر ندارد، گوشه ی خانه یا دامنه ی كوهی را برای انزوا اختیار كرده، جز صدای خود چیزی نمی شنود و جز شخص خود كسی را نمی بیند و از اجتماع و هیاهوی آن بی خبر است. كسی باور نمی كند كه سخنانی كه در زهد و تنبه و موعظه تا این حد موج دارد و اوج گرفته است، از آن كسی است كه در میدان جنگ تا قلب لشكر فرومی رود، شمشیرش در اهتزاز است و آماده ی ربودن سر دشمن است، دلیران را به خاك می افكند و از دم تیغش خون می چكد و در همین حال این شخص زاهدترین زهاد و عابدترین عباد است. ([4] .

سید رضی آن گاه می گوید: من این مطلب را فراوان با دوستان در میان می گذارم و اعجاب آنها را بدین وسیله برمی انگیزم.[5] .

شیخ محمد عبده نیز تحت تاثیر همین جنبه ی نهج البلاغه قرار گرفته است، تغییر پرده ها در نهج البلاغه و سیر دادن خواننده به عوالم گوناگون بیش از هر چیز دیگر مورد توجه و اعجاب او قرار گرفته است، چنانكه خود او در مقدمه شرح نهج البلاغه اش اظهار می دارد.

از همه ی اینها گذشته نكته ی جالب دیگر این است كه علی (ع) با اینكه همه درباره معنویات سخن رانده است، فصاحت را به اوج كمال رسانیده است. علی از می و معشوق و یا مفاخرت و امثال اینها كه میدانهایی باز برای سخن هستند، بحث نكرده است. بعلاوه او سخن را برای سخن و اظهار هنر سخنوری ایراد نكرده است. سخن برای او وسیله بوده نه هدف. او نمی خواسته است به این وسیله یك اثر هنری و یك شاهكار ادبی از خود باقی بگذارد. بالاتر اینكه سخنش كلیت دارد، محدود به زمان و مكان و افرادی معین نیست. مخاطب او انسان است و به همین جهت نه مرز می شناسد و نه زمان. همه ی اینها میدان را از نظر شخص سخنور محدود و خود او را مقید می سازد.

عمده جهت در اعجاز لفظی قرآن كریم این است كه با اینكه یكسره موضوعات و مطالبش با موضوعات سخنان متداول عصر خود مغایر است و سر فصل ادبیات جدیدی است و با جهان و دنیایی دیگر سر و كار دارد، زیبایی و فصاحتش در حد اعجاز است. نهج البلاغه در این جهت نیز مانند سایر جهات متاثر از قرآن و در حقیقت فرزند قرآن است.»[6] .

[صفحه 24]

نهج البلاغه چشمه ای است از خورشید حقیقت كه رایحه ی وحی الهی و شمیم كلام نبوی از آن استشمام می شود. كتابی كه دربرگیرنده ی حكمتهای متعالی، قوانین راستین سیاسی، مواعظ نورانی، سلوك الهی، نظام تربیتی، آیین حكومتداری، سنتهای تاریخی و عرفان حقیقی است.


صفحه 22، 23، 24.








    1. مصادر نهج البلاغه، ج 1، ص 43.
    2. عزالدین عبدالحمید بن هبه الله ابن ابی الحدید المعتزلی، شرح نهج البلاغه، بتحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، الطبعه الاولی، دار احیاء الكتب العربیه، مصر، 1378 ق. ج 1، ص 24.
    3. شمس الدین ابوالمظفر یوسف بن قزاوغلی (سبط ابن الجوزی)، تذكره الخواص، موسسه اهل البیت، بیروت، 1401 ق، ص 114.
    4. مقدمه نهج البلاغه، صص 36 -35.
    5. همان، ص 36.
    6. سیری در نهج البلاغه، صص 30 -26.